شماره خبر: 7971
تاريخ انتشار خبر:
ام بهمن ماه سال
هجری شمسي تعداد دفعات مشاهده خبر: 30535
مرتبه تا کنون
ناصر محمد خاني:فقط با قصاص شهلا آرام میشوم
پرونده «شهلا جاهد» برای بار چندم؛ که پیشبینی میشود بار آخر باشد، به جریان افتاده و محمدخانی منتظر است تا پس از 7 سال قانون زندگی کسی که زندگی را از او و بچههایش گرفت، بگیرد. ناصر هنوز صورتش را اصلاح نمیکند و حتی وقتی با اصرار دوستانش مواجه شده نیز باز تهریش گذاشته است. برای او زندگی همچنان مشکی است، اما ناصر به ما قول داد تا پس از قصاص قاتل به زندگی بازگردد و در همان روز اول صورتش را اصلاح کند.
نشریه رویش در این خصوص مصاحبه ای با این بازیکن سابق فوتبال منتشر کرده که در آن محمدخانی با بیان اینکه دو جلسه دادگاه برگزار شده است می گوید: ما دو جلسه دادگاه داشتیم که طی آن خانم جاهد آخرین دفاعیات خود را به زبان آوردند. وی البته حرف تازه ای نداشت و همچنان تلاش میکند تا از قبول انجام قتل طفره برود، ول با توجه به اقرارهایی که در گذشته انجام داده جایی برای دفاع باقی نمانده است.
محمدخانی در پاسخ به اینکه فکر میکند این بار پرونده بسته شود یا اینکه باز هم کار به تجدیدنظر بکشد، می گوید: بعید میدانم که دیگر تجدیدنظری در کار باشد.
وی در ادامه می گوید: قاضی هم اعلام کرده که براساس مندرجات در پرونده رأی نهایی را صادر میکند. براساس شواهد و قرائن جای هیچگونه شک و شبههای در این مورد که شهلا در صحنه قتل حضور داشته و مرتکب آن شده است وجود ندارد.
محمدخانی در ادامه می گوید: قضات قبلی نیز همگی حکم به قصاص دادهاند و من بعید میدانم که حکم قاضی جدید متفاوت از آنها باشد.
ناصرمحمدخانی درباره ماجرای شریک جرم نیز اظهار می دارد: اینها «مانورهای لفظی» خانم جاهد برای گمراه کردن دادگاه است. او میگوید: مرتکب قتل نشده ولی در صحنه قتل حضور داشته است. خب اگر چنین ادعایی راست باشد مگر میشود که او قاتل را نشناسد و یا نتواند او را شناسایی کند؟ از طرفی میگوید که وقتی من رسیدم در باز بود و قاتل رفته بود. یعنی میتوان باور کرد که خانم جاهد دقیقاً در چنین لحظهای وارد خانه ما شده باشد؟!
وی درباره اینکه شهلا جاهد برای چه میگوید «به خاطر ناصر اعتراف کردهام»؟ می افزاید: مدعی شده که چون نزدیک سال همسرم بوده و من نیز در بازداشت بودهام او حاضر شده به قتل اعتراف کند تا بنده آزاد شوم. از شما میپرسم: کدام آدم عاقلی برای آنکه کسی را از بازداشت بیرون بیاورد به قتل اعتراف میکند؟
محمدخانی در گاسخ به اینکه گویا با دستخط خودش هم در این باره که مرتکب قتل شده است نوشته؟ می گوید: اتفاقاً قاضی هم به همین دستخط اشاره کرد و گفت: گیریم اعترافات شما متأثر از شکنجه و فشاری بوده که متحمل شدهاید، این یادداشت را که در حالت طبیعی نوشتهاید.
وی در ادامه می گوید شهلا جاهد در این خصوص گفته است: «چون در صحنه حضور داشتم، از عذاب جهنم میترسیدم و متأثر از همین وضعیت اعتراف کردم!» خلاصه به هر دروغی متوسل میشود تا جانش را نجات بدهد.
ناصرمحمدخانی درباره اینکه چه چیزی آرامش می کند به قصاص شهلا اشاره می کند و می گوید: اصلا رضایت نخواهم داد.
وی در ادامه تاکید می کند: همه ما «انسان» هستیم و بالطبع تماشای مراسم اعدام هیچ انسانی نمیتواند خوشایند باشد، اما به هر حال قانون باید اجرا شود.
محمدخانی در پاسخ به اینکه الان که به گذشته فکر میکنی چه چیز بیشتر از همه باعث ناراحتیات میشود؟ اظهار می دارد: اینکه همسرم در غربت رفت. من او را از قطر به ایران آورده بودم. همسرم اینجا کسی را نداشت. بدتر از همه اینکه قبل از رفتنش دیگر نتوانسته بودم او را ببینم. به این خاطر که همراه پرسپولیس در اردوی آلمان بودم.
محمدخانی در پاسخ به اینکه حالا واقعاً شهلا عاشق شماست؟ می گوید: عشق «جان» میدهد، هستی میبخشد، زندگی میکند. این چه عشقی است که هستی من را از من گرفت؟ این چه عشقی است که مادر بچههایم را کشت؟ نزدیک به 7 سال است که دیگر زندگی ندارم. با آبرویم بازی شده. کارم را از دست دادهام. آیا اینها عشق است؟ آن موقع که داشت خانوادهای را از هم میپاشاند چرا به عشق فکر نکرد؟ همه این حرفها بهانه است. شهلا «عشق» را وسط کشیده تا افکار عمومی را فریب بدهد و حس ترحم آدمها را برانگیزاند. او زندگی مرا به آتش کشید.
بازیکن اسبق تیم پرسپولیس در پایان پیرامون خانه ای که قتل همسرش در آن اتفاق افتاد می گوید: این روزها در حال تغییر دکوراسیون خانه هستم تا وقتی بچهها برگشتند خیلی خاطرات گذشته برایشان تداعی نشود.