شماره خبر: 7460
تاريخ انتشار خبر:
ام فروردین ماه سال
هجری شمسي تعداد دفعات مشاهده خبر: 2466
مرتبه تا کنون
من راز قتل مادرم را مي دانم !
کودک 11 ساله يک مقتول برگ برنده نماينده دادستان براي اثبات جرم مردي بود که متهم است همسرش را به قتل رسانده است.
صبح ديروز محمد شادابي نماينده دادستان در جايگاه ويژه شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران ايستاد و خطاب به پنج قاضي عالي جنايي گفت؛ 8 بهمن ماه سال 83 جسد زني به نام سهيلا داخل چمداني در کنار اتوبان کرج کشف شد. با آغاز تحقيقات ماموران به شوهر اين زن به نام حسين که متهم حاضر در دادگاه است مظنون شدند، اما او مدعي شد در قتل همسرش هيچ نقشي نداشته است. با اين حال تحقيقات ادامه داشت تا اينکه فرزند هشت ساله حسين به نام علي اظهار داشت نيمه شب پدرش را ديده که مادرش را خفه کرده است. علي مدعي شد پدرش او را تهديد کرده در صورتي که در اين باره به کسي چيزي بگويد او را خواهد کشت.
شادابي ادامه داد؛ حسين يک بار پيش از اين در شعبه 71 مورد محاکمه قرار گرفت و به قصاص محکوم شد، اما از آنجايي که ديوان عالي کشور دلايل را کافي ندانسته بود حکم را نقض کرد و پرونده به شعبه 74 ارجاع شد، با اين حال دادسرا همچنان بر نظر خود باقي است و به عنوان نماينده دادستان تهران تقاضا دارم متهم مجازات شود.
سپس والدين سهيلا پس از نماينده دادستان به طرح شکايت عليه دامادشان پرداختند و قصاص او را خواستار شدند. پدر مقتول گفت؛ دو ماه قبل از اين حادثه حسين دخترم را به خانه ما آورد و گفت احتمال اينکه سهيلا خودکشي کند زياد است. او به مواد مخدر آلوده شده و وضعيت خوبي ندارد بعد از آن ديگر من دخترم را نديدم تا اينکه به قتل رسيد.
سپس نوبت به متهم رسيد. وي گفت؛ اتهام قتل را قبول ندارم و از اين مساله که همسرم چطور کشته شده است کاملاً بي اطلاع هستم. دو ماه قبل از حادثه يک روز صبح سرکار رفتم حال خوبي نداشتم، ساعاتي بعد برگشتم جلوي در خانه يک جفت کفش مردانه ديدم. فکر کردم يکي از اقوام است وقتي وارد خانه شدم، همسرم را ديدم يکدفعه رنگش پريد، احساس کردم در خانه کسي هست به سمت حمام که رفتم ديدم مردي در آنجا است. آن مرد مدعي شد همسرش دوست سهيلا است و چون با همسرش اختلاف دارد به خانه ما آمده تا از زن من کمک بگيرد، به طرف همسرم رفتم که با او برخورد کنم يکدفعه مرد غريبه فرار کرد، من هم موضوع را به خانواده همسرم گفتم و آنها از من خواستند گذشت کنم.
وي ادامه داد؛ شب حادثه چند نفر از دوستان مان به خانه ما آمدند، حدود ساعت 11 بود که من از منزل بيرون رفتم و مواد خريدم و مصرف کردم بعد هم ميهمان ها رفتند و ما خوابيديم، صبح من سرکار رفتم و بعد از ظهر که آمدم همسرم در خانه نبود. از پسرم سوال کردم و او جواب داد از وقتي بيدار شده مادرش را نديده است. دو روز بعد هم جسد سهيلا پيدا شد.
در اين هنگام به دستور رئيس دادگاه فرزند مقتول که اکنون 11 ساله است در برابر پدرش قرار گرفت. وي گفت؛ من واقعيت را گفته ام. پدرم، مادرم را به قتل رساند. نيمه شب از زير پتو ديدم که پدرم مادرم را کشت و جسدش را به حياط برد. درست به ياد دارم که ساعت 30/11 شب بود.
اين کودک به درخواست قاضي در چشمان پدرش نگاه و دوباره گفته هايش را تکرار کرد. وي گفت؛ من پدرم را هميشه دوست داشتم اما از وقتي ديدم چطور مادرم را کشت ديگر علاقه يي به او ندارم.
سپس متهم يک بار ديگر در جايگاه حاضر شد تا آخرين دفاعياتش را مطرح کند. وي گفت؛ من همسرم را نکشتم اگر مي خواستم اين کار را انجام بدهم همان زمان که مرد غريبه در خانه ام بود مي کشتمش، تصميم داشتم اگر يک بار ديگر کارش را تکرار کرد او را طلاق دهم.
پس از پايان جلسه دادگاه هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.