شماره خبر: 739
تاريخ انتشار خبر:
ام اسفند ماه سال
هجری شمسي تعداد دفعات مشاهده خبر: 4340
مرتبه تا کنون
قاتل قاضی دادگاه "قرچک" پنجشنبه اعدام می شود
قاتل قاضی دادگاه قرچک ورامین، پنجشنبه هفته جاری در ملاعام اعدام می شود. در نشست خارج از نوبت رسیدگی به این پرونده که دهم مرداد ۱۳۸۶ در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور چهار مستشار (رحیمی، باقری، عبدالهی و سالاری) برگزار شد ابتدا نماینده دادستان به تشریح کیفرخواست پرداخت:"امیرحسین – ر، ۲۸ ساله ساعت ۱۱:۳۰ بامداد ۳۰ تیر امسال قاضی جواد جعفرپور(دادرس شعبه ۱۰۳ جزایی حوزه قضایی قرچک ورامین)را باضربه کارد کشت و همانجا دستگیر شد." صفرخاکی افزود: امیر حسین طی بازجویی های مقدماتی اعتراف کرد «چندین بار برای گرفتن وقت ملاقات با دوستم مصطفی که به اتهام کشتن ناپدری اش در زندان خورین است سراغ قاضی جعفرپور رفتم اما جواب رد شنیدم.به همین خاطر ۲۹ تیر ۸۶ در حالی که دادسرا تعطیل بود از لوله گاز بالا رفتم و وارد حیاط شدم. سپس از طریق یک پنجره خود را به دستشویی رساندم و چاقویی را که همراه داشتم آنجا مخفی کردم. روز بعد به عنوان ارباب رجوع به دادسرا رفتم، چاقو را زیر پیراهنم پنهان کردم و وارد اتاق قاضی شدم. وقتی برای چهارمین بار از او برای دیدن دوستم جواب منفی شنیدم چاقو را بیرون کشیدم و ....» نماینده دادستان ادامه داد:متهم ردیف دوم یعنی شهناز ۵۵ ساله- مادر مصطفی – است که شواهد نشان می دهد امیر حسین را در این جنایت تحریک کرد.اکنون با توجه به اینکه نتیجه بررسی های پزشکی قانونی، سلامت روانی امیر حسین را تایید می کند و او به بازسازی صحنه جنایت پرداخته برای او و شهناز تقاضای اشد مجازات دارم.گزارش ایسکانیوز می افزاید، سپس مادر داغدارقاضی جعفرپور درجایگاه اولیای دم قرار گرفت و برای قاتل پسرش حکم مرگ خواست. در ادامه،قاضی عزیزمحمدی از شاهدان که در صحنه جنایت حاضر بودند خواست یک به یک به تشریح آنچه دیده اند بپردازند. محمد رضا۲۶ ساله گفت:داخل راهروی دادسرا نشسته بودم که از اتاق ۱۰۳ صدای کمک شنیدم.وقتی در را باز کردم دیدم قاضی جعفرپور که غرق خون بود با دستش چاقو را از امیرحسین گرفت و مانع فرار او شد. آن موقع چند سرباز از راه رسیدند، به امیرحسین دستبند زدند و من به کمک دیگر شاهدان ،قاضی را به بیمارستان ۱۵ خرداد ورامین رساندیم. ناطق و مرتضی هم که با فریادهای قاضی جعفرپور، خود را به اتاقش رسانده بودند حرف های محمدرضا را تایید کردند و پس از نگاه کردن به صورت "امیرحسین" سوگند خوردند او قاتل قاضی جعفرپور است. قاضی عزیزمحمدی، نوبت را به مجرم داد تا از خود دفاع کند.امیر حسین جرمش را پذیرفت و اظهار داشت:مادرم از ۳ سال پیش با شهناز دوست بود.وقتی از وضعیت زندگی این زن و پسرش «مصطفی» با خبر شدم و فهمیدم او به ناحق به زندان افتاده است تصمیم به جنایت گرفتم.گ زمانی که وارد اتاق قاضی جعفرپور شدم چیزی در گوشم نجوا کرد که باید او را بکشم. قاضی عزیزمحمدی:پرونده مصطفی در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شده و هیچ ارتباطی به شعبه ۱۰۳ قرچک ندارد.پس با چه انگیزه ای به آنجا رفتی؟ مجرم:نمی دانستم که پرونده در تهران رسیدگی شده است.به من گفته بودند برای گرفتن وقت ملاقات باید به شعبه ۱۰۳ بروم. قاضی:قصد داشتی ستمگر را بکشی، پس چرا سراغ قاضی جعفرپور رفتی؟ مگر با او خصومتی داشتی؟ مجرم:نه، من اصلا او را نمی شناختم. قاضی:چه طور با مادر مصطفی آشنا شدی؟ مجرم:گ مادرم به مادر مصطفی کمک می کرد و هر چند وقت یکبار برایش غذا می فرستاد. وقتی جزییات زندگی اش را برایم توضیح داد تصمیم گرفتم هر طور که شده به او و خانواده اش کمک کنم. قاضی:آیا مادر مصطفی تو را در این جنایت تحریک کرد؟ مجرم:نه او فقط زندگی تلخی را که پشت سر گذاشته برایم تعریف کرد. قاضی:آیا شهناز به تو گفته بود که پرونده پسرش در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری رسیدگی شده است؟ مجرم:گ نه،فکر می کردم پرونده هنوز در قرچک است. قاضی:چه کسی تو را در این جنایت تحریک کرد؟ مجرم:هیچ کس. من فقط به نوای دلم گوش دادم. قاضی:می گویند شب گذشته به یکی از زندانیان گفته ای پشیمانی اما کسانی را که تو را در انجام این جنایت تحریک کرده اند لو نمی دهی. این حرفها درست است؟ امیر حسین:نه، در زندان با هیچ کس حرفی نزدم اما حالا می گویم از کاری که کردم خیلی پشیمانم. قاضی:چاقو را از کجا آورده بودی؟ امیر حسین:۴ سال قبل خریده بودم اما قصد آدم کشی نداشتم. با پایان حرف های امیر حسین، متهم ردیف دوم،رو به روی پنج قاضی شعبه ۷۱ ایستاد و همدستی با آدمکش را رد کرد.شهناز ۵۵ ساله که سه فقره پیشینه کیفری از جمله شرکت در دعوای دسته جمعی، اخلال در نظم دادگاه وضرب و شتم در پرونده اش دارد توضیح داد:روحم هم ازاین ماجرا خبر نداشت.مادر امیرحسین را می شناختم و بعضی وقتها برایش در دل می کردم تا اینکه به من گفت شوهر و پسرش تصمیم دارند برای آزادی مصطفی هر کاری بکنند و با یک وکیل هم در این زمینه صحبت کرده اند. قاضی:آیا قبول داری با حرفهایت امیرحسین را تحریک به جنایت کردی؟ شهناز: نه قبول ندارم. قاضی:مادر امیرحسین مدعی شده آنقدر گریه و زاری کردی که پسرش به خاطر تو دست به جنایت زد. در اینباره چه می گویی؟ شهناز:دروغ است. من برای گذراندن زندگی ام گدایی می کردم اما پس از آشنایی با مادر امیرحسین آنها به من کمک کردند و برایمان غذا می آوردند.من ۳ بار بیش تر امیرحسین را ندیدم و قسم می خورم بی گناهم.به گزارش ایسکانیوز، با پایان حرفهای شهناز، امیرحسین بار دیگر برای آخرین دفاع رو به روی پنج قاضی شعبه ۷۱ ایستاد و در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: پشیمانم و از مادر قاضی جعفرپور می خواهم به جوانی ام رحم کندو مرا ببخشد. با تمام شدن حرفهای مجرم جوان، قاضی عزیزمحمدی و چهار مستشار شعبه ۷۱ وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده و همچنین گفته شاهدان، امیرحسین را به اعدام در ملاعام و شهناز را به زندان محکوم کردند.یک مقام آگاه در دادسرای جنایی تهران، امروز به ایسکانیوز گفت:با تایید و استیذان ریس قوه قضاییه، امیر حسین ساعت ۶ بامداد پنجشنبه هفته جاری رو به روی دادسرای قرچک ورامین در ملاعام اعدام می شود.