شماره خبر: 4661
تاريخ انتشار خبر:
ام اسفند ماه سال
هجری شمسي تعداد دفعات مشاهده خبر: 1767
مرتبه تا کنون
مديريت امامزمان و وظيفه ما
fiogf49gjkf0d
سخنان «رئيس جمهور دکتر احمدينژاد» در جمع طلاب مشهد مقدس و پخش بحثانگيز آن از شبکه اول سيما، بازتابهاي گوناگوني در جامعه داشته است. گذشته از سخنان تعدادي از بزرگان و صاحبنظران، در سطح لايههاي پايين جامعه نيز برخي از عبارات ايشان، پررنگ شد و دهان به دهان گشت.
صاحب اين قلم اگرچه از ورود به حيطههاي شبههناک و بحثهاي حاشيهاي اجتناب نموده و آن را سمي براي جامعه و مانعي بلند براي خدمترساني دولتمردان ميداند، اما از آنجا که اين بحث نه با نان و آب مردم، که با دين و اعتقادات آنان سروکار دارد ـ بنا بر مقتضيات لباسي که بر تن دارد ـ احساس وظيفه ميکند که چند جمله اي در باب اين سخنان و نيز بازتابهاي آن بنگارد؛ بويژه كه در اين چند روز، جز اخبار ژورناليستي يا اظهارات ژورناليسمزده چيزي در اين باب منتشر نشد:
1. مطابق معتقدات تشيع، امامت ادامه رسالت است. لذا امام (ع)، به جز منصب نبوت، تمامي اختيارات، وظايف و مناصب پيامبر (ص) را برعهده دارد که يکي از آنها «حجت بودن» است. کلمه حجت ـ مطابق آيات و روايات ـ بار معنايي و مفاهيم متعددي را داراست؛ از جمله، به مضمون آيه 162 تا 165 سوره مبارکه نساء، يکي از کارويژههاي حجت، اين است که دليل و حجتِ خداوند متعال را بر بندگان تمام کند و خير و شر را براي آنها بيان نمايد تا عدهاي در روز رستاخيز خداوند را مخاطب قرار ندهند که اگر پيامت را به ما رسانده بودي وضع امروز ما اينگونه نبود.
بر همين مبناست كه شيعه، قائل به لزوم استمرار تبيين و بيان دين است و امامت را ضروري ميداند. مسلم است که اگر امامت وجود نداشت به معني اين بود که جهانيان، از سال دهم هجرت تا روز قيامت، حجتي داشتند که در روز جزا و در برابر خداوند اقامه کرده، خود را بياطلاع از معارف الهي بدانند و حضرت باري را به «عقاب بلا بيان» متهم سازند. يکي ديگر از کارويژههاي حجت، مطابق آنچه در روايات راويان شيعه آمده است، ولايت کليهاي است که اين حجت، از سوي خداوند، بر جهان و جهانيان دارد. اين معناي حجت، زماني در انبياء الهي مصداق داشت، در برههاي ديگر درباره پيامبران اولوالعزم جاري بود، پس از وفات پيامبر (ص) به معصومان عليهم السلام انتقال يافت و اينک در وجود مقدس حضرت صاحب الزمان (عج) صادق است. به اين معنا، جهان بدون اين حجت پايدار نميماند و عمر زمين و زمان به پايان ميرسد (كه توضيح اين حقيقت، نيازمند بحثي عميقتر و طولانيتر است).
اين معنا، با عبارات متفاوتي آمده است؛ از جمله «طبري» در دلائل الإمامة، «نعمانيدر الغيبة» و «مجلسي» در جلد 23 بحارالأنوار آوردهاند: «لولا الحجة لماجت الأرض بأهلها» و «ابن بابويه پدر» در الإمامة، «كليني» در جلد اول كافي و «صفار» در بصائر الدرجات روايت كردهاند: «لولا الحجة لساخت الأرض». همچنين در جلد هجدهم وسائل الشيعة از امام باقر (ع) نقل شده است كه: «لو أن الإمام رفع عن الأرض ساعة، لماجت بأهلها كما يموج البحر بأهله». از اينرو يکي از القاب امام زمان «حجت» است و در محاورات متدينين نيز از ايشان به عنوان «حضرت حجت عليه السلام» ياد ميشود.
2. بيترديد، وجود اين ولايت کليه و مطلقه ـ و به تعبير رئيس جمهور «مديريت» ـ براي امام زمان (عج)، به معني سلب اختيار از مردم نيست؛ چه، در آنصورت سخن جبريون درست به نظر ميآيد. بنابراين همانگونه که در زمان حيات انبياء و ائمه عليهم السلام، مردم آزاد بودند و اختيار داشتند که بدرستي راه بپيمايند يا قدم به خطا بردارند، اينک در زمان غيبت نيز همانگونه است. ميدانيم که در زمان حيات و حتي حکومت شخصيتهايي نظير حضرت موسي (ع)، حضرت محمد (ص) و حضرت علي (ع) و با وجود مديريت مستقيم آنان، ناکارآمديهايي در بين برخي کارگزاران آنها و يا مشکلاتي در جامعه و در بين توده مردم وجود داشت. اما هيچكس مديريت و ولايت آن حضرات را زير سؤال نميبرد.
3. امام و حجت، اگرچه بر مردم، ولايت و بر جهان، مديريت دارد، ولي ولايت و مديريت او در عرض ولايت الهي نيست؛ بلکه در طول آن قرار دارد. لذا اگر کسي گفت: «جهان تحت مديريت خداوند است» سخني درست بر زبان آورده است؛ اما عاقلانه نيست كه همين شخص نارساييهاي اجرايي، اقتصادي و فرهنگي جهان را به خداوند نسبت دهد و بگويد: پس چرا اوضاع معيشتي يا وضعيت فرهنگي ما كه تحت مديريت خداست اينقدر نابسامان است؟!
نمونه اين مسأله در آيه 47 سوره مباركه يس ديده ميشود: «و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق كنيد كسانى كه كافر شدهاند به آنان كه ايمان آوردهاند مىگويند آيا كسى را بخورانيم كه اگر خدا مىخواست [خودش] وى را مىخورانيد؟ شما جز در گمراهى آشكارى [بيش] نيستيد»!
4. از آنجا که ولايت حضرت حجت (عج) در طول ولايت خدا است، ايشان نميتواند برخلاف سنتهاي الهي گامي بردارد يا تصميمي اتخاذ نمايد. مطابق آيه 11 سوره مباركه رعد، يکي از سنتهاي الهي اين است که: «خداوند وضع و حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان خود وضع و حال خويش را تغيير دهند». بنابراين اگر نتيجه عملکرد و سياستهاي ما به گونهاي شد که تورم، روند افسارگسيختهاي به خود گرفت يا اقلام ضروري و مورد نياز مردم گران شد، مقصر اين کار امام (عج) نيست که چرا اين بحران اقتصادي ما را مديريت نميکند، يا اين که اين کاستيها نتيجه مديريت ايشان بوده است، و يا آن حضرت صلاح دانسته که وضع مردم چنين باشد. بلکه سياست و سنت، همان است که بيان شد؛ خداوند به ما عقل و علم داده است تا خود از پس مشکلات خويش برآييم.
5. اگر آنگونه که منتقدان از سخنان رئيس جمهور برداشت كردهاند منظور ايشان اين باشد که تمامي امور كشور به دست امام زمان (عج) مديريت ميشود، در آنصورت معاذالله امام (ع) بايد خواسته باشد که اوضاع اقتصادي مردم اينگونه شود لذا نبايد مسائل به «مافياهاي آنچناني» نسبت داده شود. از سوي ديگر، چون امام زمان (ع) بر تمامي شؤون عالم مديريت دارند و اين منحصر به ايران نيست، پس بايد گفت که آنچه در تاريخ اتفاق افتاده ـ چه خوب و چه بد ـ همه درست بوده است. در نهايت، سخن کساني که متحجر به شمار مي روند و با تشکيل حکومت اسلامي مخالفند و ميگويند که تشکيل حکومت تا زمان ظهور کار نادرستي است و هر پرچمي که بلند شود پرچم باطل است نيز تا حدود زيادي قابل توجيه خواهد بود. كه البته شأن آقاي رئيس جمهور اجل از اين اعتقادات است.
6. نگارنده مخالف يا منکر وجود امدادهاي غيبي نيست بلکه برخي از آنان را به عيان مشاهده کرده است؛ اما کسي که با مجموعه اسلام ـ و يا به قول امروزيها، با «پَـکِـيج و بستهي دين» ـ آشنا باشد ميداند که امداد و کمک، زماني خواهد رسيد که تلاش و حرکت متناسب با آن از سوي انسان سر زده باشد. همانگونه که خداوند متعال در آيه 123 سوره مباركه آل عمران ـ و آيات ديگر ـ اين حقيقت را صريحا بيان داشته است.
7. نتيجه همه اين سخنان اينکه: هم بيانات رئيس جمهور محترم صحيح است که «ايران و جهان تحت مديريت امام زمان (عج) قرار دارد» و هم سخنان منتقدان ايشان؛ ولكن بشرطها و شروطها. نه «دكتر احمدينژاد» و جناب «علمالهدي» سخنان بيپايهاي بر زبان آوردهاند و نه حضرات آقايان «مهدوي کني»، «کروبي»، «عسگري»، «طباطبائي»، «مصباحي مقدم» و ديگراني که زبان به انتقاد گشودهاند بياعتقاد به ولايت و مديريت كليه امام زمان (عج) هستند. بسيار هم بعيد است که رئيس جمهور خواسته باشد ـ زبانم لال ـ تقصير تورم، گراني و برخي ناکارآمديهاي ديگر را متوجه حضرت حجت (عج) نمايد. اما هنگامي که يک سخن و پاسخهاي آن، بدون لحاظ شروط و حدود لازم، مطرح ميشود اين تبعات و التهابات بيفايده ـ و به قول حوزويان «جدلهاي بدون ثمره» ـ را به وجود ميآورد.
در يک کلام: «حضرت حجت (ع) بر جهان ـ از جمله كشور ايران ـ ولايت و مديريت دارد، اما اين ولايت در طول اراده الهي است. اراده الهي نيز بر اين قرار گرفته است که ما، با دانش و فکر و تجربه و عمل خود، دنيا و آخرتمان را بسازيم و البته در اين راه از توکل و توسل و دعاي همراه با کار جدي و سخت، غافل نشويم».
8. بزرگان دين به انسانها آموختهاند كه:«كلموا الناس علي قدر عقولهم» (غرر الحكم؛ ج 1؛ ص 176)؛ يعني متناسب با ظرفيت و توان تجزيه و تحليل مردم با آنها سخن بگوييد. اين، تنها يك سخن نبود؛ بلكه سيره عملي آنان نيز اينگونه بود كه مثلا آنچه با «جناب سلمان» ميگفتند متفاوت از چيزي بود كه با «حضرت ابوذر» درميان ميگذاشتند و آنچه با «ابوبصير» طرح ميكردند هماني نبود كه خطاب با كشاورزي كه از خراسان به ديدنشان آمده بود ميگفتند.
دكتر احمدينژاد، اگرچه آنروز، آن سخنان معهود را در جمعي طلبگي بر زبان آورد و ظاهرا منظور اصلي او از مديريت امام عصر (عج) ماجراي دانشگاه كلمبيا بود (و فرض بر اين است كه جمع حاضر، فرق ولايت و مديريت الهي حضرت حجت (عج) با اِعمال مديريت مستقيم در اركان حكومت و اجرا را ميدانند)؛ اما بايد نيك ميدانست كه اين سخنان، حتي اگر از رسانه ملي پخش نميشد به نحوي از انحاء درز ميكرد و اين سؤالات را در جامعه برميانگيخت. لذا دقت ايشان ـ و ديگر دولتمردان ـ در سخنرانيها نيازي بسيار بسيار جدي است كه متأسفانه در بسياري اوقات ناديده گرفته ميشود. بيهوده نيست كه بسياري از افراد مهم و تأثيرگذار دنيا، نه از روي بيسوادي يا عدم وجود اعتماد به نفس، بلكه به خاطر دقتهاي عقلايي، همواره از روي نوشته سخن ميرانند.
9. سخني نيز با رسانههاي گوناگون و از همه مهمتر رسانه ملي: بارها داستان آن عيار را شنيدهايد كه بر قافلهاي دست يافت و همهي «اموالِ با صاحب» را ضبط كرد الا آن را كه بيصاحب بود و تنها ورقي «آية الكرسي» در آن وجود داشت؛ و آن هنگام كه مورد سؤال واقع شد، حكيمانه پاسخ داد: «ما دزد مال مردم هستيم نه راهزن عقيده آنها».
اينك جاي اين سؤال هست كه صدا و سيما كه هروقت اراده ميكند، سخنرانيهاي مختلف را سانسور يا تقطيع مينمايد (و حتي خطبههاي نماز جمعه قم نيز گاه از اين ميان جان سالم به در نميبرند) چرا اين اظهارات را ـ كه مدت نسبتا زيادي هم از زمان ايراد آن گذشته بود ـ به يكباره از تلويزيون پخش كرد؟ آيا صحيح است سخناني كه يك شخص در جمعي تخصصي بر زبان آورده است را ناگهان به عرصه جامعه بكشانيم؟ آن هم نه از شبكهاي علمي و تخصصي، كه از شبكه به قول خودشان ملي؟ اگر مديران محترم سيما در منفي بودن اين عملكرد خويش شك دارند، به روزنامهها و سايتها مراجعه كنند و ببيند كه پخش اين سخنراني، چه حجم گستردهاي از اظهارات و بازخوردها را به وجود آورده است. و صد البته و با كمال تأسف، اين بار مسأله به برنج و بنشن و بنزين ختم نميشود بلكه به اعتقادات مردم و به مقدسترين مفهوم مورد نياز فعلي جهان ـ يعني عقيده مهدويت ـ صدمه وارد ميكند.
همين انتقاد در مورد رسانههاي مكتوب و مجازي ما هم صادق است. طرح خام اظهارات آقاي احمدينژاد و مخالفان و موافقان آن، بدون توضيح فني و علمي، به تاراج بردن عقايد مردم است؛ كاري كه حتي عياران و طراران نيز از آن اباء داشتند و بيشك در روز رستاخيز، عذابي بغايت سخت در پي خواهد داشت.
10. سخن را با احاديثي در باب اوضاع مردم در زمان ظهور امام عصر (عج) به پايان ميبرم تا اگر بعضي كلمات براي برخي، تلخ بود ذائقهها به شيريني گرايد و اگر اعتقادي لطمه خورده است ترميم گردد.
در جلدهاي 51 و 52 كتاب شريف بحارالانوار از «امامين صادقين عليهما السلام» آمده است كه فرمودند: ــ هنگامي که قائم ما (ع) قيام کند، مردم دنبال کسي ميگردند که به او صدقه و زکات بدهند، ولي هيچکس را نمييابند؛ چرا که همه به فضل خداوند بينياز شدهاند.
ــ بعد از ظهور مهدي (ع) کسي که محتاج به زکات باشد وجود ندارد، و کساني که زکات بدهکارند آن را به سوي شيعيان فقير ميبرند، ولي آنان زکات را نميپذيرند. ناچار زکاتشان را در خانه فقيران ميگردانند ولي آنها هم ميگويند ما به اموال شما نيازي نداريم.
ــ هنگامي که قائم ما (ع) قيام کند زمين گنجهايش را آشکار ميکند، به طوري که مردم آن ها را بر روي زمين مشاهده ميکنند. و خداوند متعال در حديث معراج به پيامبرش فرموده است: «با مشيت و خواست خود گنجها و ذخاير زمين را براي مهدي آشکار ميکنم».