شماره خبر: 4213
تاريخ انتشار خبر:
ام فروردین ماه سال
هجری شمسي تعداد دفعات مشاهده خبر: 2359
مرتبه تا کنون
6ماه زندگي جنگلي يك جنايتكار
مرد جوان بعد از ارتكاب جنايتي در شرق تهران، به يك مرد جنگلي مبدل شد وبه جنگلهاي شمال كشور پناه برد تا زندگي پنهاني را آغاز كند، اما پس از 6 ماه، وقتي با تصور اينكه آبها از آسياب افتاده به شهري بياباني در جنوب كشور سفر كرد، به دام پليس افتاد.
« من آدم كش نيستم، اين قتل يك اتفاق تلخ بود، بعد از اين جنايت عذاب وجدان يك لحظه هم رهايم نكرد ولي ترس از دستگيري باعث شد به جنگلهاي شمال كشور فرار كنم.» اينها نخستين اعترافات متهم به قتلي است كه روز گذشته وقتي مقابل قاضي حسين اصغرزاده بازپرس شعبه دوم دادسراي جنايي قرار گرفت، بيان كرد.
او متهم است 27 آبان ماه سال قبل در جريان نزاع مرگباري در شرق تهران مرد جواني را با ضربات چاقو به قتل رسانده است. مرد جوان در حالي كه پس از دستگيري از ارتكاب اين جنايت اظهار پشيماني ميكرد در تشريح ماجراي فرارش به بازپرس اصغرزاده گفت: نميدانم چطور شد كه آن اتفاق افتاد.
پس از جنايت از ترس دستگيري و زندان آواره شهرهاي مختلف شدم و بعد از چند روز به جنگلهاي تالش رسيدم، در حال قدم زدن در جنگل بودم كه به كلبه جنگلياي برخوردم كه بهنظر ميرسيد سالهاست ديگر كسي در آنجا زندگي نميكند. تصميم گرفتم در اين كلبه مخفي شوم، اين بود كه كمي آنجا را مرتب كردم و با خريد لوازمي جزئي به آنجا رفته و زندگي 6 ماههام را در جنگل و دور از مردم آغاز كردم.
در اين مدت مجبور بودم سختيهاي زيادي را تحمل كنم چرا كه زندگي در جنگل بدون هيچ امكاناتي آنقدر سخت و دشوار بود كه هر روز آن به اندازه يك سال برايم ميگذشت، براي تهيه غذا هر چند وقت يكبار از جنگل پايين ميآمدم و با تهيه لوازمي كه نياز داشتم به كلبه مخروبه بازمي گشتم.
اين در حالي بود كه كابوس جنايت يك لحظه هم رهايم نميكرد و هميشه ماجراي نزاع مرگبار مقابل چشمانم بود. سرانجام پس از گذشت 6 ماه در حالي كه ديگر تحمل اين زندگي و كابوسهاي شبانه را نداشتم با تصور اينكه آبها از آسياب افتاده، جنگل را رها كرده و راهي جنوب كشور شدم.
تصور ميكردم ميتوانم زندگي پنهانيام را در عسلويه ادامه بدهم و به همين خاطر غافل از اينكه عكس من در اختيار همه واحدهاي گشت پليس در سراسر كشور بود، به اين شهر رفتم.اما صبح 26 فروردين ماه، ماموران پليس عسلويه كه عكس من در اختيارشان بود به من مظنون شده و مرا مورد بازجويي قرار دادند، سعي داشتم با دادن مشخصات جعلي آنها را گمراه كنم، اما ماموران مرا به اداره پليس برده و با بررسي عكس متهمان فراري متوجه شدند من به اتهام قتل تحت تعقيب هستم. به اين ترتيب مرا بازداشت كرده و به پليس تهران تحويل دادند.
پس از اظهارات متهم، حسين اصغرزاده- بازپرس شعبه دوم دادسراي جنايي- براي وي قرار بازداشت صادر كرد و مرد جوان براي تحقيقات تكميلي در اختيار پليس جنايي پايتخت قرار گرفت.