شماره خبر: 3398
تاريخ انتشار خبر:
ام فروردین ماه سال
هجری شمسي تعداد دفعات مشاهده خبر: 2977
مرتبه تا کنون
تحقيقات پليس پايتخت پيرامون پرونده جنايت در آموزشگاه رانندگي
مردي كه اوايل بهمن ماه در اقدامي جنونآميز، نقشه قتل دو تن در يك آموزشگاه رانندگي را اجرا كرده بود، سرانجام ماجراي انتقام كور را برملا كرد.
«قتل كار من نبود، مگر ديوانه شدم كه دو تن از همكارانم را بكشم و... ». اينها بخشي از اظهارات متهم به قتل در دايره دهم پليس آگاهي تهران ساعاتي پس از وقوع جنايت شبانه در آموزشگاه رانندگي «حسنآباد» بود؛ اين مرد 39 ساله كه به شدت ارتكاب جنايت را رد ميكرد، پس از 16 روز وقتي تمام شواهد را عليه خود ديد، راه فرار نداشت و سرانجام لب به حقيقت باز كرد.
حدود ساعت 20:30 چهارم بهمن ماه امسال، صداي شليك چند گلوله از يك آموزشگاه رانندگي در منطقه «حسنآباد» جاده قديم قم، اهالي محل را به آن سمت كشاند، لحظاتي بعد، قرار گرفتن جسد غرق به خون دو مرد در كف يكي از اتاقهاي آموزشگاه خبر از حادثهاي تلخ داد و ماموران كلانتري حسنآباد زماني كه به محل رسيدند در بررسيهاي اوليه تشخيص دادند كه اين دو مرد كه يكي از آنها مدير آموزشگاه و نفر ديگر مربي رانندگي بود، با شليك گلوله به قتل رسيدهاند.
بدين ترتيب با تشكيل پرونده اوليه در كلانتري، ادامه بررسيها با ارجاع پرونده به دادسراي حسنآباد محول شد يك روز پس از وقوع جنايت بود كه با اطلاع موضوع به دايره دهم پليس آگاهي تهران كارآگاهان براي بررسي موضوع وارد عمل شدند.
كارآگاهان در اولين بررسيها از كاركنان آموزشگاه متوجه اختلاف جزيي يكي ديگر از مديران به نام «محمد» با «محسن» شدند، اما بنا بر اظهارات كاركنان در روزهاي قبل از جنايت، هيچ گونه درگيري حتي لفظي نيز ميان اين دو رخ نداده بود، از اين رو ماموران به سراغ «محمد» 39 ساله رفته و او را براي انجام بازجويي احضار كردند.
اين مرد زماني كه مقابل كارآگاهان قرار گرفت با انكار شديد ارتكاب قتل اظهار كرد: دليلي براي كشتن «محسن» و «حميد» ندارم، چرا بايد دو همكارم را بكشم.
فرضيات پليس در پيگيري اين پرونده، كارآگاهان را به سمت احتمال وقوع قتل بر سر مسايل ناموسي و مالي كشاند، اما باز هم سرنخي به دست پليس نداد، از اين رو در ادامه تحقيقات مجدد، «محمد» به عنوان تنها مظنون پرونده احضار و بازجويي شد.
«محمد» اين بار هم قتل را رد كرد، اما كارآگاهان كه در اين مدت توانسته بودند اطلاعاتي عليه او جمعآوري كنند، همه را برملا كرده و اين موضوع منجر شد تا «محمد» پس از 16 روز سكوت و انكار جنايت، سرانجام در بيست و يكم بهمن ماه لب به اعتراف باز كند:
«من و «محسن» حدود يكسال پيش اقدام به تاسيس اين آموزشگاه رانندگي كرديم، چندي پيش متوجه شدم كه جواز كسب مالكيت به نام «محسن» است، از آن روز بينمان نوعي اختلاف ايجاد شد كه من تصور كردم «محسن» نقشه اخراج من و يا كنار گذاشتنم از آموزشگاه را دارد، از اين رو براي انتقامجويي اسلحه كلتي خريده و سناريوي قتل را طراحي كردم.
ساعت 20:30 چهارم بهمن ماه، بعد از تعطيلي آموزشگاه، «محسن» و «حميد» كه با يكديگر مشغول صحبت بودند را محاصره كرده و با شليك چند تير به قتل رساندم.»
اين متهم در ادامه اعترافاتش در خصوص قتل «حميد» مدعي شد: «حميد» يكي از دوستان صميمي «محسن» بود، او را در وقوع اين اختلافات مقصر ميدانستم و به همين دليل سرنوشت مرگ را برايش رقم زدم.
با اعترافات به دست آمده از اين متهم به قتل، كارآگاهان دريافتند كه «محمد»، خودرو پرايد «محسن» را نيز دقايقي پس از قتل به نازيآباد برده و همانجا رها و اسلحه را نيز در جاده قديم قم پنهان كرده است.
با تكميل اين پرونده، تحقيقات پليس براي روشن شدن جزئيات بيشتري از ماجراي جنايت همچنان در دستور كار قرار دارد.