شماره خبر: 2570
تاريخ انتشار خبر:
ام فروردین ماه سال
هجری شمسي تعداد دفعات مشاهده خبر: 2333
مرتبه تا کنون
چرا نيلوفر قرباني خشم پدر شد؟
مردي که دختر 8 ساله اش را در يکي از محله هاي اسلامشهر به قتل رسانده و در منزل يکي از اقوامش پنهان شده بود، دستگير شد.
عصر ششم دي ماه امسال يکي از مسوولان درمانگاهي در اسلامشهر با مرکز فوريت هاي پليسي 110 تماس گرفت و از مرگ مشکوک بيمار 8 ساله اي به نام نيلوفر خبر داد.
به دنبال آن ، ماموران اداره جنايي پليس آگاهي اسلامشهر به درمانگاه اعزام شدند و پس از بررسي جسد دختر 8 ساله پي بردند آثار کبودي روي گردن وي ديده مي شود و به نظر مي رسد به قتل رسيده باشد.
به اين ترتيب ، جسد دختر 8 ساله با دستور بازپرس جنايي دادسراي عمومي و انقلاب اسلامشهر براي بررسي علت مرگ به پزشکي قانوني انتقال يافت.
کارآگاهان جنايي اسلامشهر به تحقيق از مسوولان درمانگاه پرداختند که معلوم شد زني دختر 8ساله را به درمانگاه انتقال داده و وي را فرزند يکي از آشنايانش معرفي کرده است.
ردپاي پدر در قتل دختر
اين زن براي ادامه تحقيقات به اداره جنايي آگاهي اسلامشهر احضار شد و در اظهاراتش به پليس گفت: پدر نيلوفر دچار مشکلات مالي شده و کارش را از دست داده بود و همين موضوع کم کم اختلافش را با همسرش بيشتر کرد و شرايط طوري رقم خورد که يک سال قبل از همسرش جدا شد و دختر 8 ساله اش نيلوفر نزد وي ماند.
بيکاري و بي پولي بسيار به وي فشار آورده و او را دچار مشکلات عصبي کرده بود.
من هم که از شرايط خانوادگي آنها آگاهي بودم ، هر از گاه به آنها سر مي زدم و جوياي احوال نيلوفر مي شدم.
وي ادامه داد: چند ساعت پيش وقتي براي ديدن نيلوفر به منزلشان مراجعه کردم ، پي بردم در منزل باز است.
اول ترسيدم و چندين مرتبه نيلوفر و پدرش را صدا زدم ، اما هيچ جوابي نشنيدم. بعد آرام داخل اتاق شدم و يک لحظه با نيلوفر که بيهوش کنج اتاق افتاده بود، روبه رو شدم.
بلافاصله او را به درمانگاه رساندم تا نجات يابد، اما فايده اي نداشت و او جانش را از دست داد. با اطلاعاتي که اين زن در اختيار کارآگاهان جنايي اسلامشهر قرار داد، جستجو براي يافتن پدر نيلوفر آغاز شد تا اين که وي 2 ساعت پس از حادثه در منزل يکي از اقوامش دستگير شد. با انتقال متهم به مرکز پليس ، وي مورد بازجويي قرار گرفت و قتل فرزندش را پذيرفت.
مي خواستم دخترم بدبخت نشود، او را کشتم
متهم در اظهاراتش به پليس گفت: من به دنبال مشکلات مالي از همسرم جدا شده بودم و شرايط زندگي هم هرروز بدتر مي شد و همين باعث مشکلات روحي و رواني در من شده بود. ديگر حوصله خودم را هم نداشتم و از اين که فرزندم را در بدبختي ام سهيم کرده بودم ، عذاب مي کشيدم.
به دنبال راه نجات بودم تا اين که تصميم گرفتم نيلوفر را به قتل برسانم. روز حادثه وقتي در منزل بودم ، به دخترم که کنج اتاق نشسته بود، حمله و با دستانم او را خفه کردم. دخترم با گريه التماس مي کرد رهايش کنم ، اما من با بي رحمي او را کشتم. بنا بر اين گزارش ، وي با قرار قانوني بازداشت شد تا تحقيقات تکميلي از او ادامه پيدا کند.