شماره خبر: 24168
تاريخ انتشار خبر:
ام اسفند ماه سال
هجری شمسي تعداد دفعات مشاهده خبر: 3850
مرتبه تا کنون
دوست دارم مدرسه رفتن بچهام را ببينم
fiogf49gjkf0d
صبح روز گذشته بعد از اينكه قاضي عبداللهي، رئيس شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان تهران رسميت جلسه دادگاه را اعلام كرد، نماينده دادستان تهران در جايگاه ايستاد و از كيفرخواست دفاع كرد. او گفت: ۲۲ آذرماه سال گذشته مأموران كلانتري ۱۱۹ مهرآباد از جريان يك درگيري در يكي از خانههاي خيابان دستغيب باخبر شدند. زماني كه مأموران به محل درگيري رسيدند يكي از شاهدان گفت پسر جواني هنگام دعوا با يكي از ساكنان خانه زخمي شده و به بيمارستان منتقل شده است. شاهد حادثه به پليس گفت: مرتضي ميخواست كرايه خانهاش را به صاحبخانه كه زن ميانسالي بود، بدهد. او بعد از پرداخت كرايه به زن ميانسال گفت مدتي است لوله فاضلاب آب خراب شده و از او خواست تا آن را تعمير كند. آنها داشتند با هم حرف ميزدند كه ناگهان داماد خانواده كه اصغر نام داشت، به مرتضي حمله كرد و با چاقو به او ضربه زد. بعد هم چند نفر مرتضي را كه زخمي شده بود به بيمارستان منتقل كردند و اصغر هم فرار كرد. نماينده دادستان ادامه داد: در حالي كه بررسيهاي پليس درباره حادثه در جريان بود، مرتضي دو روز بعد از حادثه به دليل شدت جراحت جان باخت و اصغر به عنوان عامل جنايت تحت تعقيب قرار گرفت. تا اينكه چهارماه بعد از حادثه دستگير شد. متهم بعد از دستگيري به قتل اقرار كرد.
نماينده دادستان ادامه داد: پرونده يك بار در اين شعبه مورد رسيدگي قرار گرفت و متهم بعد از محاكمه به قصاص محكوم شد. رأي دادگاه هم از سوي ديوان عالي كشور تأييد شد و در حالي كه مراحل اجراي حكم را طي ميكرد، متهم موفق به جلب رضايت اوليايدم شد. بنابراين پرونده بار ديگر براي رسيدگي از جنبه عمومي جرم به اين شعبه فرستاده شده است و من هم به نمايندگي از دادستان تهران براي او درخواست مجازات قانوني كردم. سپس متهم در جايگاه ايستاد و در دفاع از خود گفت: من قبول دارم كه مرتكب قتل شدم و از اين بابت خيلي پشيمان هستم. او توضيح داد: روز حادثه مقتول به خانه مادرزنم آمده بود تا كرايهاش را بدهد. بعد از اينكه كرايه را داد، گفت لوله فاضلاب گرفته و بايد تعمير شود. من مقدار زيادي مشروب خورده بودم و روي رفتارم كنترل نداشتم. بدون اينكه از خودم اختياري داشته باشم، با مقتول درگير شدم و با چاقو به او حمله كردم. اصلاً متوجه رفتاري كه ميكردم نبودم و مقتول را هم نميشناختم و اصلاً او را نديده بودم. با چاقو ضربهاي به گردن او زدم و فرار كردم. وقتي فهميدم كه او فوت شده، روزها را در پاركها بودم و شب را اطراف شهر در يك ماشين سوخته ميخوابيدم. متهم گفت: من دختري دارم كه حالا ۱۲ ساله است. دلم برايش خيلي تنگ شده بود. از يكي از دوستانم خواستم او را به خانهاش بياورد تا او را ببينم. وقتي براي ديدن او رفته بودم پليس مرا بازداشت كرد. متهم گفت: خانواده مقتول بدون هيچ قيد و شرطي و براي رضاي خداوند از من گذشت كردهاند. من آرايشگرم. در زندان كار ميكنم و متوجه اشتباهم شدهام. حالا فهميدهام كه خوردن آن مشروب باعث ايجاد حادثه شد و چه تقاصي بابت آن پرداخت كردم. چند سال است دخترم را نديدهام. دوست داشتم من هم مدرسه رفتن بچهام را ميديدماما با يك اشتباه، زندگي و آيندهام را تباه كردم. در زندان براي روح مقتول قرآن ميخوانم و برايش روزه ميگيرم و از شما ميخواهم تا به من اين فرصت را بدهيد تا گذشتهام را جبران كنم. سپس وكيل متهم در دفاع از او گفت: به گواه مسئولان زندان، او متوجه اشتباه خودش شده و از كاري كه كرده پشيمان است. متهم با قصد قتل، مشروب نخورده بلكه هنگام حادثه بر رفتار خودش تمركز نداشته و براي او درخواست تخفيف در مجازات را دارم. وي در آخرين دفاع از متهم گفت: متهم اتهام خودش را قبول دارد و از عمل خود پشيمان است. من هم حرفهاي او را تأييد ميكنم و برايش درخواست بخشش دارم. قاضي عبداللهي سپس با اعضاي دادگاه ـ قاسمي، رستمي، رسولي و آروين ـ وارد شور شد و بعد از مشاوره متهم را به ۱۰ سال حبس كه چهار سال آن به صورت تعليق است، محكوم كرد.