شماره خبر: 23716
تاريخ انتشار خبر:
ام فروردین ماه سال
هجری شمسي تعداد دفعات مشاهده خبر: 6590
مرتبه تا کنون
دام سايبري پسر شيطان صفت براي دختران جوان
جوان: روزهاي پاياني تير ماه امسال دختر جواني وحشتزده به دادسراي جنايي پايتخت رفت و از پسر شيطانصفتي شكايت كرد. مهشيد ۲۰ ساله با چشماني گريان مقابل قاضي گفت: چندي پيش از طريق چت با پسر جواني آشنا شدم. ما هروز با يكديگر چت ميكرديم و او با استفاده از كلمات محبتآميز به من ابراز علاقه ميكرد. ب
عد از مدتي وي به من پيشنهاد ازدواج داد و خواست تا همديگر را ملاقات كنيم. وي خودش را بهروز ۳۰ ساله و تاجر معرفي كرد و توانست با چربزباني با من قرار ملاقات بگذارد. اولين ديدار ما داخل پاركي در بالاي شهر بود كه ادعا ميكرد خانهشان در آن نزديكي است. ارتباط ما ادامه داشت و هر روز وي با ماشين مدل بالايش به سراغم ميآمد و ساعتي را داخل شهر دور ميزديم. بهروز به من قول داده بود كه به زودي خانوادهاش را به خواستگاريم ميفرستد و من از اينكه پسر پولداري با ماشين مدل بالايش به خواستگاري من ميآيد، خوشحال بودم و در پوست خودم نميگنجيدم.
مدتي گذشت تا اينكه وي گفت مادرش خواسته تا ابتدا عروسش را از نزديك ببيند و بعد با آمادگي لازم به خواستگاري من بيايند. او توانست مرا فريب دهد و من هم به گفتههاي او اعتماد كردم و به خانهشان رفتم. من داخل خانه هرچقدر منتظر ماندم، مادرش را نديدم و تازه فهميدم كه وي اين خانه را به صورت مجردي براي كارهاي شيطانياش اجاره كرده است. پسر شيطانصفت بعد از آزار و اذيت من، تمام طلاها و پولهاي مرا به سرقت برد و بعد داخل خيابان رهايم كرد. بعد از اين حادثه من به خاطر حفظ آبرويم از وي خواستم تا با من ازدواج كند، اما بهروز قبول نكرد.
با طرح اين شكايت، متهم بلافاصله توسط كارآگاهان شناسايي و دستگير شد. بهروز در نخستين بازجوييها با قبول ارتباط دوستي با شاكي گفت: من از طريق چت با مهشيد آشنا شدم. بعد از مدتي در بيرون قرار ملاقات گذاشتيم و از آن روز به بعد به يكديگر علاقهمند شديم و قرار ازدواج گذاشتيم.
در اين مدت چون من پولي نداشتم، براي هزينه تفريحمان طلاهاي مهشيد را با رضايت خودش فروختيم و با پول آن خوشگذاراني كرديم تا اينكه من متوجه مشكلات اخلاقي وي شدم و تصميم گرفتم از او جدا شوم و با دختر ديگري ازدواج كنم. مهشيد وقتي متوجه تصميم من شد از من كينه به دل گرفت و با طرح اين سناريوي ساختگي قصد انتقامگيري از من را دارد. در پايان متهم به دستور قاضي پرونده براي ادامه تحقيقات بازداشت شد و در اختيار كارآگاهان قرار گرفت. تحقيقات پليسي تا روشن شدن زواياي پنهان اين ماجراي مرموز ادامه دارد.