شماره خبر: 18454
تاريخ انتشار خبر:
ام اسفند ماه سال
هجری شمسي تعداد دفعات مشاهده خبر: 38773
مرتبه تا کنون
قتل دختر همدانشگاهي درحين قدمزدن در پارکجنگلي +عکس
fiogf49gjkf0d
اصرارهاي دختر دانشجو مبني بر ازدواج با همكلاسي خود اسباب قتل او را فراهم كرد.
به گزارش تهران امروز، بعد از ظهر يكم ارديبهشت خبر پيدا شدن جسد دختري جوان در ميان درختان پارك جنگلي طالقاني به پليس مخابره شد.
باحضور ماموران و بازرسي جسد مشخص شد مقتوله بر اثر اصابت ضربات چاقو از پا درآمده است. به همين خاطر پروندهاي با موضوع قتل تشكيل شده و به كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي سپرده شد.
با آغاز تحقيقات ماموران دريافتند صاحب جسد دختري به نام فرانك. م، 18 ساله و دانشجو ترم اول يكي از دانشگاههاي تهران است.
با اطلاع خانواده مقتوله و تاييد هويت جسد از سوي آنها، والدين فرانك به كارآگاهان گفتند: دخترمان امروز صبح براي شركت در كلاس درس به اتفاق دو نفر از دوستانش به نامهاي آذر و نجمه از خانه خارج شده بود اما چند ساعت بعد تلفنش خاموش بود و به هيچ كدام از تماسهاي ما پاسخ نميداد.
كارآگاهان در ادامه در جست و جوي مظنونين احتمالي به محل تحصيل فرانك رفته و به پرس و جو از همكلاسيها و دوستان وي مشغول شدند. دوستان فرانك به ماموران اينطور گفتند: فرانك از مدتي قبل با پسري كه فرزند يكي از دوستان خانوادگيشان بود آشنا شده و قصد ازدواج با وي را داشت. اين پسر كه محسن.ت نام داشته و 20 ساله بود به فرانك گفته بود ديگر علاقهاي به اين ازدواج ندارد اما فرانك به اين ازدواج مصر بود. بر سر همين موضوع هم اختلاف شديد بين آنها پيش آمده بود.
در ادامه كارآگاهان منزل محسن در شهر ري را شناسايي و وي را به عنوان مظنون اين جنايت بازداشت كردند.
محسن كه در آغاز تحقيقات مدعي بود روز وقوع جنايت به هيچ عنوان از منزل خود خارج نشده است پس از چند ساعت بازجويي لب به اعتراف باز كرده و پرده از راز قتل دختر جوان برداشت. محسن به كارآگاهان گفت: حدود 5 سال قبل با فرانك آشنا شدم. پدر و مادر وي دوست خانوادگي ما بودند و بر اثر رفت و آمدهاي خانوادگي با يكديگر آشنا شديم. اولين ارتباط بين ما فقط تلفني بود تا اينكه كم كم ارتباط ما بيشتر شد. حدود يك ماه قبل فرانك صحبت ازدواج را پيش كشيد و روي آن پافشاري زيادي كرد. اين در حالي بود كه من اصلا موقعيت ازدواج را نداشتم. من دانشجو بودم و شغلي نداشتم. از طرفي هنوز خدمت سربازي هم نرفته بودم. به او گفتم بايد دو، سه سال صبر كني تا من درسم تمام شده و وضعيت خدمتم هم مشخص شود اما وي زير بار نميرفت. فرانك در ادامه تهديد كرد كه اگر به خواستگاري او نيايم موضوع را به خانواده هايمان خواهد كشاند، مسئلهاي كه من اباي شديدي از آن داشتم. فرانك روز حادثه به من زنگ زد و خواست به ايستگاه اتوبوس بروم. من كه از دست اصرارهاي او كلافه شده بودم موقع خروج از خانه تيغه چاقويي را از آشپزخانه برداشتم و آن را همراه خود بردم تا اگر او دوباره روي ازدواج اصرار كرده و حرفهاي مرا نپذيرفت او را بكشم. وقتي با او سر قرار رفتم به اتفاق با مترو به پارك طالقاني رفتيم. در حين قدم زدن در پارك او مجددا بحث ازدواج را پيش كشيد و پاپيچ شد كه بايد او را عقد كنم.
من هم تصميم به قتل او گرفتم و در حاليكه كنار هم قدم ميزديم چاقو را درآورده و ضربهاي به شكم او زدم. فرانك غرق در خون بيهوش روي زمين افتاد و من هم بهسرعت متواري شدم.
متهم پس از اعتراف به قصد قبلي براي جنايت روانه زندان شد تا تحقيقات بيشتر درباره پرونده وي صورت گيرد.